جملات کوتاه عاشقانه

خنده بهترین اسلحه جنگ با زندگیه

امیدوارم همیشه مسلح باشی عشقم !








اگر در معرفت یکتا نبودی دلم بیهوده رسوایت نمی شد








قطره های باران شیشه ها را شست

از دل تنگ من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟








جان تو را می خواند

رازش چه کس می داند

حوری عشق من

نازش به گل می ماند







در ماهیتابه ی عشقت سوختم ، بی انصاف روغن بریز !






افسار دلم دست خدا بود چنین شد

ای وای اگر دست خودم بود چه می شد ؟

مقصود دلم مهر و وفا بود چنین گشت

گر مقصود دلم جور و جفا بود چه می شد ؟







آسمونی یا زمینی هرچی هستی نازنینی

تو قلب کوچک من هنوزم عزیزترینی





تو گفتی تا شقایق هست زندگی باید کرد

شقایق هست تو نیستی ، چه باید کرد ؟







زندگی آنقدر ارزش دارد که به خاطر آن از همه هستی خود مایه بگذاریم

تا قصری باشکوه از مهربانی ، محبت ، عشق و دوستی بنا کنیم

و زندگی آنقدر بی ارزش است که نباید به خاطر آن دلی را بیازاریم

و برای رسیدن به قله های فانی دنیا دست به هر کاری بزنیم







در هر رفتنی رسیدنی نیست

ولی برای رسیدن راهی جز رفتن نیست







سراغ کلبه ی ما را کسی جز غم نمی گیرد

خوشا روزی که غم گم کند ویرانه ی ما را







هر خاطره زخمیست که من یاد تو باشم

هر یاد تو دردیست که بیمار تو باشم







شیشه می شکند و زندگی می آید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنیست

پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت !








بگذار عشق خاصیت تو باشد

نه رابطه ی خاص تو با کسی !








سیلی واقعیت رو درست اون وقتی می خوری که وسط زیباترین رؤیا هستی !







مـُـسـآفـر کناری ام که پـیـاده شـد

پـنـجـره ای گـیـرم آمـد بـاقی مـسـیـر را گـریـسـتـم . . .







اگر بتوانی دیگری را همانطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی

عشق تو واقعی است







تو با من بازی می کنی من با تو عاشقی

و دیگران را ببین که چگونه محو تماشای این بازی عاشقانه اند








این دلِ بی‌صاحب‌ مانده

خانه‌ی کُلنگی شده‌است انگار

اجاره نمی‌رود دیگر!

بیا بکوبیم ، از نو بسازیم






بد بیاری مال وقتیه که  بــــد ، بی یــــــاری …







من دلم گرفته

هر چه می روم نمی رسم

رد پای دوست

کوچه باغ عشق

سایبان زندگی کجاست ؟







هرچه من  دل می دادم تو دل می بریدی







دل هایمان خوب بـُر خورده بود اگر زیر و رو نمی کشیدی!






من با چشمانی نمور زندگی را به سلیقه چشمانت چیده ام

تو اما هنوز بوی دلتنگی می دهی …






گاهی دلم به اندازه ی یک مجلس ختم می گیرد!

حتی اگر تمام خیابان ها را آذین بسته باشند!







چقدر لذت بخش است احوالم این روزها

شده ام شبیه موهایت در بــــــــــــــــــاد …







هرکه مرا می‌بیند عاشق تو می‌شود

از چشم‌هایم  به خانه‌ی دلم برو !






تو را خدا نمی‌خواهد که برگردی

وگرنه آمدن نه بال می‌خواهد نه کفش و عصای آهنین !






گیسوهات را بگو

دست از سر باد بردارند

دارد به کوه می زند خودش را


پونیشا :: نیروی کار مجازی

برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: